ويژه برنامه جشن اعياد شعبانيه ديشب در محوطه دانشگاه برگزار شد.
به همراه تواشیح خوانی گروه تواشیح مصباح
ويژه برنامه جشن اعياد شعبانيه ديشب در محوطه دانشگاه برگزار شد.
به همراه تواشیح خوانی گروه تواشیح مصباح
ماه میلاد سه پرچم دار عشق
دلبر و دلداده و دلدار عشق
ماه میلاد سه ماه عالمین
سید سجاد و عباس و حسین(ع)
ولادت سه نور ولايت مبارک باد
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا
ابیالقاسم محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیین
المعصومین سیّما بقیة الله فی الارضین.
اللّهمّ صلّ علی فاطمة بنت محمّد اللّهمّ صلّ علی فاطمة بنت رسولک و زوجة
ولیّک الطّهرة الطّاهرة المطهّرة التّقیّة النّقیّة الزّکیّة سیّدة نساء
اهل الجنّة اجمعین.
اللّهمّ صلّ علی ولیّک علیّ بن موسی صلاةً دائمةً بِدَوام مُلکِکَ و
سُلطانِک، اللّهمّ سَلِّم علی وَلیّک علیّ بن موسی سلاماً دائماً بِدَوام
مَجدِک و عظمتک و کبریائک.
خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک بار دیگر این توفیق را به ما عنایت کرد
که در آغاز سال هجری شمسی با شما مردم عزیز مشهد و زوّار گرامی و عزیزی که
از اکناف کشور به این آستان مقدّس سفر کردهاید، دیدار داشته باشم. اوّلاً
سال جدید را مجدّداً به همهی برادران و خواهران تبریک عرض میکنم.
این سال، دارای این خصوصیت است که هم در آغازِ آن، ولادت با سعادت
فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است -برحسب ماههای قمری- و هم بار دیگر در
پایان این سال، مصادف است با همین ولادت مکرّم و معزّز. از خداوند متعال
میخواهیم که به یمن وجود فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) که بانوی دو سرا و
سیدهی نساء عالمین است، این سال را برای ملّت ایران و برای همهی
مسلمانان عالم و محبّان اهلبیت مبارک کند و از برکات این ولادت مکرّم،
انشاءالله همه استفاده کنند و بهره ببرند.
تنها کمبودی که امسال در این سفر و در این جلسه احساس میکنیم، فقدان
برادر عزیزمان جناب آقای طبسی،(۱) عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزارِ بااخلاص
این بارگاه مقدّس است. وجود ایشان وجود مغتنمی بود؛ جزو سابقین انقلاب
محسوب میشدند و فقدان ایشان برای همهی کسانی که ایشان را میشناختند، به
معنای حقیقی کلمه یک ضایعهی بزرگ است. از خداوند متعال میخواهیم که روح
مطهّر ایشان را در سایهی الطاف حضرت ابالحسن الرّضا (سلاماللهعلیه) قرار
بدهد و از رحمت خود و مغفرت خود برخوردار کند.
حضرت آیتالله خامنهای در پیام نوروزی خطاب به ملت ایران، سال ۱۳۹۵ را سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامگذاری کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب و الأبصار. یا مدبّر اللّیل و النّهار. یا محوّل الحول و الأحوال. حوّل حالنا الی احسن الحال.
السّلام علی الصّدّیقة الطّاهرة، فاطمة المرضیّه، بنت رسول الله، صلّی
الله علیه و آله. و السّلام علی ولیّ الله الأعظم، ارواحنا فداه و عجّل
الله فرجه.
عید نوروز را به همهی خانوادههای ایرانی و افراد ایرانی در هر نقطهی
عالم تبریک عرض میکنم. عیدتان مبارک باشد هممیهنان عزیز. بخصوص به
خانوادههای عزیز شهیدان، به جانبازان عزیز، به خانوادههای محترم آنها، و
به همهی ایثارگران تبریک عرض میکنم و یاد شهیدان بزرگوارمان و یاد امام
عزیزمان را گرامی میدارم.
سالی که شروع شد -سال ۹۵- هم در آغاز و هم در پایان، متبرک به نام مبارک
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است. هم اولِ این سال منطبق بر ولادت آن
بزرگوار با ماههای قمری است، هم آخر این سال. بنابراین امیدواریم که
انشاءالله سال ۹۵ به برکت حضرت زهرا سال مبارکی باشد برای ملت ایران، و از
معنویات آن بزرگوار و از راهنمائیهای آن بزرگوار و از زندگی آن بزرگوار
درس بگیریم و بهرهمند شویم.
سالی که تمام شد -سال ۹۴- مثل همهی سالهای دیگر، آمیزهای از شیرینیها و
تلخیها و فرازها و فرودها بود؛ طبیعت زندگی همین است؛ از تلخی حادثهی منا
تا شیرینی راهپیمائی ۲۲ بهمن و انتخابات هفتم اسفند؛ در تجربهی برجام، از
امیدهائی که برانگیخت، تا نگرانیهائی که در کنار آن هست؛ همهی اینها جزو
حوادث سال بود، و همهی سالها همین جور است.
سالها و ایام عمر انسان، مشتمل بر فرصتهائی است و مشتمل بر تهدیدهائی است.
هنر ما باید این باشد که از فرصتها استفاده کنیم و تهدیدها را هم تبدیل به
فرصت کنیم. سال ۹۵ پیش روی ما است. در این سال هم مانند همیشه، فرصتها و
تهدیدهائی وجود دارد. همه باید تلاش کنند تا بتوانیم از فرصتهای این سال به
معنای حقیقی کلمه استفاده کنیم و کشور از اول تا آخرِ این سال تفاوتهای
محسوسی پیدا کند.
امیدهائی وجود دارد برای سال ۹۵. انسان به مجموعهی اوضاع که نگاه میکند،
امیدهائی را مشاهده میکند. البته برای تحقق این امیدها باید تلاش کرد، باید
کار شبانهروزی کرد و باید بیوقفه سعی و کوشش کرد. اصل قضیه این است که
ملت ایران باید بتواند کاری بکند که خود را در مقابل تهدیدهای دشمنان و
دشمنیهای آنها، از آسیبپذیری خارج کند. ما باید کاری کنیم که در مقابل
تهدید دشمنان، آسیبپذیر نباشیم. آسیبپذیری را به صفر برسانیم.
به گمان من مسئلهی اقتصاد در اولویت اول است. یعنی وقتی انسان نگاه
میکند، در میان مسائل اولویتدار، از همه فوریتر و نزدیکتر، مسئلهی
اقتصاد است. اگر به توفیق الهی، هم ملت و هم دولت و مسئولان گوناگون،
بتوانند در مسئلهی اقتصاد کارهای درست و بجا و متقن را انجام دهند، امید
این هست که در مسائل دیگر، مثل مسائل اجتماعی، مثل آسیبهای اجتماعی، مثل
مسائل اخلاقی، مثل مسائل فرهنگی هم تأثیرگذار باشند.
در مسئلهی اقتصاد، آن چیزی که مهم است و اصل است، مسئلهی تولید داخلی
است؛ مسئلهی ایجاد اشتغال و رفع بیکاری است؛ مسئلهی تحرک و رونق اقتصادی و
مقابلهی با رکود است؛ اینها مسائل مبتلابه مردم است؛ اینها چیزهائی است
که مردم آنها را حس میکنند و مطالبه میکنند؛ و آمارها و اظهارات خود
مسئولین هم نشان میدهد که این مطالبات مردم و این خواستههای مردم بجا و
بهمورد است.
اگر ما بخواهیم مشکل رکود را حل کنیم، مشکل تولید داخلی را حل کنیم،
بخواهیم مسئلهی بیکاری را حل کنیم، بخواهیم گرانی را مهار کنیم، علاج
همهی اینها در مجموعهی مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است.
اقتصاد مقاومتی شامل همهی اینها است. میشود با اقتصاد مقاومتی به جنگ
بیکاری رفت؛ میشود به جنگ رکود رفت؛ میشود گرانی را مهار کرد؛ میشود در
مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرد؛ میشود فرصتهای بسیاری را برای کشور
ایجاد کرد و از فرصتها استفاده کرد؛ شرطش این است که برای اقتصاد مقاومتی
کار و تلاش انجام بگیرد.
گزارشی که برادران ما در دولت به من دادند، نشان میدهد که کارهای وسیعی
کردهاند؛ منتها این کارها کارهای مقدماتی است؛ کارهائی است در زمینهی
بخشنامهها و دستورها به دستگاههای مختلف؛ اینها کارهای مقدماتی است؛ اما
آنچه که لازم است ادامه پیدا کند، عبارت است از اقدام کردن و عمل کردن و
روی زمین، محصول کار را به مردم نشان دادن؛ این آن چیزی است که وظیفهی ما
است؛ که من انشاءالله در سخنرانی شرحش را به آحاد ملت عزیزمان عرض خواهم
کرد.
بنابراین آنچه که من به عنوان شعارِ امسال انتخاب میکنم، عبارت است از «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل».
این، راه و جادهی مستقیم و روشنی است به سمت آن چیزی که به آن احتیاج
داریم. البته توقع نداریم که این اقدام و عمل، در ظرف یک سال همهی مشکلات
را حل کند؛ اما مطمئنیم که اگر چنانچه اقدام و عمل به صورت برنامهریزی
شده و درست انجام بگیرد، ما در پایان این سال آثار و نشانههای آن را
مشاهده خواهیم کرد. از همهی کسانی که در این راه تلاش کردند و تلاش
میکنند، تشکر میکنم.
بار دیگر به ملت عزیزمان سلام و تبریک عرض میکنم و صلوات خدا را بر محمد و
آل محمد و بر حضرت بقیة الله اعظم (سلام الله علیه و ارواحنا فداه) مسئلت
میکنم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مراسم شب سوم فاطمیه 94 (94/12/4)
سخنران :حاج آقا حسین نژاد
مداح: برادر نظری
مراسم شب دوم فاطمیه 94 (94/12/3)
سخنران :حاج آقا حسین نژاد
مداح: مداحان هیئت
مراسم شب اول فاطمیه 94
سخنران :حاج آقا بنی فاطمه
مداح: هادی حاجی رحیمیان
روایات گوناگونی در مورد نامگذاری آن حضرت به این نام مبارک نقل شده است که ما پیش از ترسیم این روایات خاطر نشان میسازیم که؛ نام مقدّس فاطمه از واژه «فطم» که به معنای بریدن و جدا کردن است، برگرفته شده است.
برخی از روایات پیرامون این نام مقدّس:
ششمین امام نور از پدران گرانمایهاش و آنان از پیامبر گرامی آوردهاند که فرمود:
فرشته وحی برای او پیام آورد که: این دخت گرانمایه در زمین، «فاطمه» نامگذاری شد، چرا که پیروان راستین او از آتش دوزخ در امان داشته شدهاند.
از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود:
آیا میدانید مفهوم واژه «فاطمه» چیست؟
یکی از شاگردان آن حضرت میگوید، گفتم: سرورم شما بفرمایید چیست؟
فرمود: یعنی او از بدیها و ناپسندیها جدا شده است.
آنگاه فرمود: اگر امیرمومنان با او پیمان زندگی مشترک امضاء نمیکرد، از آدم گرفته تا روز رستاخیز، در کران تا کران زمین، همتا و همشأنی برای او پیدا نمیشد.
از ششمین امام نور آوردهاند که:
دخت فرزانه پیامبر فاطمه علیهاالسلام، بدان دلیل به این نام مبارک نامیده شد که آفرینش از شناخت و معرفت او برگرفته شده است.
از پنجمین امام نور حضرت باقر علیهالسلام آوردهاند که فرمود:
آنگاه که فاطمه علیهاالسلام ولادت یافت، خداوند به فرشتهای وحی فرمود که نام «فاطمه» را بر زبان پیامبر جاری سازد. از این رو پیامبر گرامی به خواست خدا نام گرانمایه او را «فاطمه» نهاد. سپس خدا به آن بانوی با فضیلت فرمود: من به وسیله دانش و بینش، تو را از دیگر بندگان جدا ساخته و بر همه آنان برتری بخشیدم و تو را پاک و پاکیزه ساختم. آنگاه امام باقر علیهالسلام فرمود:به خدای سوگند که خدا این بانوی گرانمایه را به وسیله دانش و بینش از دیگران ممتاز ساخت و از همان عالم «ذر» او را پاک و پاکیزه قرار داد.
پرسش :
چرا به امام حسين ـ عليه السّلام ـ ثار الله ميگويند و چه كسي اين لقب را به ايشان داده است؟
پاسخ :
«ثار» در لغت هم به معني خون آمده است و هم به معني طلب و انتقام گرفتن از خون كسي كه به دست ديگران كشته شده است.[1]
ثار الله از دو واژه ثار و الله تشكيل يافته و يكي از القاب امام حسين ـ عليه السّلام ـ ميباشدكه در زيارت عاشورا با اين لقب آن حضرت را زيارت ميكنيم. ثارالله: يعني (طلب دمه الله) كسي كه طالب خون او خداست و انتقام از قاتلين او را خداوند خواهد گرفت.[2]
يكي ديگر از معاني آن يعني كسي كه در راه خدا كشته شود و خويشاوندان و خاندانش در اين راه كشته شود.
مرحوم مجلسي در شرح جمله الوتر الموتور چنين نوشته است: وتر الله اي الفرد المتفرد في الكمال من نوع البشر في عصره الشريف او المراد ثار الله اي الذي الله تعالي طالبُ دَمِه و الموتور قتيلُ له، قتيلُ فلم يدرك بدمهِ؛ يعني فردي كه در راه خدا به شهادت ميرسد با اين كيفيت از تمام بشر و در عصرش منحصراً اوست و يا مراد از آن همان ثار الله است كه به معني كسي است كه طالب خون او خداوند است، و موتور به معناي كشته شدن در راه خداوند و كشته شدهاي است كه خونش را انتقام نگرفته باشند، بلكه فقط خداوند است كه انتقام خونش را از قاتلين ميگيرد.[3]
و احتمال دارد معناي ثارالله چنين باشد، خوني كه صاحب آن خداوند است و ولي دم او خداوند است. چنان كه در بحث قتل عمد و غير آن از آن به اولياء دم تعبير ميآورند. در اينجا نيز ولي دم خون حسين و انصارش خداوند است. چون خون حسين در راه خدا و براي حفظ قرآن و تماميت اسلام ريخته شده و خالصاً و مخلصاًلله بوده است و در نهايت درجه اخلاص با تمام وجود براي خداوند بوده است. لذا اين خون و اين شهيدان خدائي هستند. بنابراين انتقام آن نيز بايد از طرف خداوند باشد، يا اينكه چون امام حسين ـ عليه السّلام ـ حجت خداوند بر زمين و ولي مطلق حق بود و مردم او را كشتند و زمين را از حجت حق خالي كردند بنابراين خداوند انتقام حجتش را از قاتلين او خواهد گرفت. امّا درباره اينكه اين لقب را چه كسي به امام حسين ـ عليه السّلام ـ داده است بايد عرض شود كه چون سند زيارت عاشورا قدسي است، يعني زيارت عاشورا كه زيارت امام حسين ـ عليه السّلام ـ است از طرف خداوند به ائمه رسيده است و آنرا پيامبر اكرم از جبرئيل گرفته و جبرئيل آن را از خداوند ياد گرفته است و از طريق معصومين به ما آموختهاند تا آن حضرت را زيارت كنيم،[4] بر اين اساس اين لقب را خداوند به امام حسين ـ عليه السّلام ـ داده است و چه لقب زيبايي است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. منشور نينوا، مجيد حيدري.
2. حماسه سياسي تاريخي زيارت عاشورا، محمد رسول دريايي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عبدالسلام محمد هارون، مقابيس اللغه، ج1.
[2] . ابن المنظور، لسان العرب، ج4، واژه ثار.
[3] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفا، چاپ دوم، 1403، ج98، ص154.
[4] . ر.ك: قمي، عباس، مفاتيح الجنان، و سيد بن طاووس، اقبال، قم، مركز نشر تبليغات اسلامي، 1416، ج3، ص 55؛ و دريايي، محمدرسول، حماسه سياسي تاريخي زيارت عاشورا، تهران، انتشارات جعفري، 1371، ص12 ـ 13.
ولادت
ضرت زینب كبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده، و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند. نام، لقب و كنیه آن حضرت: نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و ...
پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها مىباشد.
همسر گرامى آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. در كتاب اعلام الورى براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون، و جعفر و یك دختر به نام ام كلثوم ذكر شده است.
حماسه حسینی مجموعه ای مشتمل بر همه سخنرانی ها و یادداشت های استاد شهید آیت اللّه مرتضی مطهری درباره حادثه کربلا است. این کتاب در چاپ های اولیه در سه جلد انتشار یافت، ولی در چاپ های اخیر در دو مجلد ارائه گردیده است. جلد اول این مجموعه شامل هفت فصل است. فصل اول با عنوان «حماسه حسینی»، مجموعه سه سخنرانی استاد شهید می باشد که تحت همین عنوان ایراد شده است. فصل دوم را سخنرانی های استاد تحت عنوان «تحریفات در واقعه تاریخی کربلا» تشکیل می دهد.
نام کتاب : حماسه حسینی جلد اول
نوع فایل : pdf
تعداد صفحات : 446
نویسنده : شهید آیت اللّه مرتضی مطهری
حجم فایل : 5 مگابایت
نام کتاب : حماسه حسینی جلد دوم
نوع فایل : pdf
تعداد صفحات : 308
نویسنده : شهید آیت اللّه مرتضی مطهری
حجم فایل : 4.18 مگابایت
پرسش :
شهادت امام حسین(ع) عمل اختیاری بود یا مقدّر شده بود؟
پاسخ :
قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است.
قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آنها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت، این مرحله را قضا می نامند.
خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگیهای موجود بستگی به آن علتها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.
این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد،زیرا اختیار و آزادی یکی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر کرده که بشر کارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد. خداوند برای حوادث جهان، علل و اسبابی مقدّر کرده،در مورد افعال انسانی،عقل و اراده و اختیار از جملة آن اسباب است اما آنچه که انسان با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف برگزیند، قضای الهی است.
بشر در کارهای ارادی خود مانند سنگ نیست که او را از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر جاذبة زمین خواه نا خواه به طرف زمین سقوط کند. نیز مانند گیاه نیست که فقط یک راه دارد و همین که در وضع رشد و نمو قرار گرفت، خواه ناخواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی کند. هم چنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد. بشر همیشه خود را بر سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری که فقط یکی از آنها را انتخاب کند ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آنها به نظر و فکر و ارادة او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معیّن میکند، و این همان قضا و قدر الهی خواهد بود،(1)
در این جا شخصیت و صفات اخلاقی و روحی و پیشینة تربیتی و موروثی و میزان عقل و دور اندیشی بشر به میان می آید و معلوم میشود که آیندة سعادت بخش یا شقاوت بار هر کس تا چه اندازه مربوط به شخصیت و صفات روحی و ملکات اخلاقی و قدرت عقلی و علمی او است، و بالاخره به راهی که انتخاب میکند.
تفاوتی که میان بشر و آتش که می سوزاند وآب که غرق میکند و گیاه که می روید و حیوان که راه می رود وجود دارد، این است که انسان انتخاب میکند. او همیشه در برابر چند کار و چند راه قرار گرفته، در قطعیت یافتن یک راه و یک کار، خواست او مؤثر است.
انسان، عملی را که با غریزه طبیعی و حیوانی او هماهنگ است و هیچ مانعی برای آن وجود ندارد، به حکم تشخیص و مصلحت اندیشی قادر است ترک کند (مانند ترک گناهان) همچنین کاری را که مخالف خواستههای او است و هیچ گونه عامل اجبار کنندة بیرونی وجود ندارد، به حکم مصلحت اندیشی و نیروی خرد میتواند انجام دهد مانند خوردن دارو و حاضر شدن برای عمل جراحی.
پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را مجبور سازد.
انسان فقط یک سرنوشت حتمی ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یکی از آنها، ارادة شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام کند، ممکن است معالجه شود و اگر اقدام نکند، از بین میرود. حتمی شدن یکی از آن دو، به اختیار خودش میباشد.
امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و کنار دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار می کنی؟ پاسخ داد: "از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار می کنم".(2) یعنی قضا و قدر معیّن کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، راهی را انتخاب می کنم که اثر خوب داشته باشد.
اما امام حسین(ع)، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنیامیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعتگذار را جایز ندانسته بود)(3) حاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامههای بیشمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه «عبیدالله» مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب کرد.(4) بنابراین راهی که امام برمیگزیند، هم اختیاری است و هم تقدیر الهی است و میان تقدیر الهی و انتخاب او نه تنها تضادی نیست، بلکه همخوانی دارند.
حضرت میفرماید: «قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند میخواهد مرا کشتةسربریده، بناحق و ستمدیده ببیند».(5)
کلام حضرت بیانگر اراده و مشیت خداوند در مورد بندگان اوست. خداوند میخواهد همه بندگان رهرو صراط مستقیم باشند. خدا آنان را به پیمودن این راه امر کرده، از آنها پیمان گرفته که رهرو این راه باشید،(6) ولی انسانها را آزاد گذارده که به خواست خدا عمل کنند یا عصیان کرده و راه دیگری در پیش گیرند.
در مورد امام حسین(ع) هم خداوند میخواست بهترین راه را برگزیند که نتیجه و عاقبت آن کشته شدن مظلومانه بود، ولی امام حسین در انتخاب آن راه مجبور نبود.
حضرت خود را آزاد میدانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را میپسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت میدانست. متأسفانه کافران و مشرکان هستند که با استناد به تقدیر و جبر میخواهند گمراهی خود را توجیه کنند و میگویند:
«لو شاء الله ما أشرکنا و لا آباؤنا...؛ اگر خدا میخواست، ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم»!(7)
منظور آنان این است که مشرک شدن ما به تقدیر الهی و بدون اختیار بوده است،هم چنان که قرآن از آنان نقل میکند: «لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا آباؤنا و لا حرّمنا من دونه من شیء؛ اگر خدا میخواست، ما و پدرانمان غیر از خدا را عبادت نمیکردیم و بدون اجازة او چیزی را حرام نمیشمردیم»(8)، یعنی عبادت بتها توسط ما تقدیر و قضای حتمی بوده، قدرت سرپیچی نداشتهایم، ولی خداوند چنین اراده و مشیتی را از خود نفی کرده و میفرماید: «لو شاء الله لهداکم اجمعین؛ اگر خدا میخواست، همه شما را هدایت میکرد».(9)
اگر خداوند بخواهد به صورت اجبار انسانها را به راهی ببرد، مطمئناً به راه ایمان و بندگی اجبار میکرد، نه به سوی کفر و گمراهی در عین حال خدا ایمان اجباری را نمیپسندد و ایمانی را میخواهد که از روی اراده و انتخاب باشد و این ارزشمند است،نه ایمان اجباری.
پس خداوند وقتی ایمان جبری نخواهد و ارادة قطعی و تخلف ناپذیرش بر هدایت شدن اجباری مردم تعلق نگیرد، ارادة قطعی او بر کفر کافران و شرک مشرکان تعلق نخواهد گرفت، زیرا چنین ارادهای علاوه بر آن که جبر را حاکم میکند و مخالف دستور الهی است (که به ایمان امر کرده است) و فرستادن پیامبران را بی فایده میکند و...، ظلم میباشد اما خداوند از ظلم و ستم پیراسته است. پس نه کفر کافران به تقدیر حتمی است (که اراده انسان در آن نباشد) و نه ایمان مؤمنان، چون در این صورت نه کفر آنان گناه بود و نه ایمان ایشان ارزش داشت.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار (انسان و سرنوشت) ص 385؛ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، (8) ص 17.
2. توحید صدوق، ص 369.
3. بحارالانوار،ج44، ص 382.
4. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 425.
5. همان،ص 293.
6. مائده (5) آیه 6؛ یس (36) آیه 60.
7. انعام(6) آیه 148.
8. نحل (16) ، آیه 35.
9. انعام، آیه149.
پرسش :
چرا قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ شش گوشه دارد؟
پاسخ :
در ميان اقوال مورخان دربارة چگونگي دفن حضرت سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ و ياران باوفاي آن حضرت اندك تفاوتي، ديده ميشود؛ جهت روشن شدن موضوع به تشريح بعضي از آنها ميپردازيم:
الف. مرحوم مفيد پس از ذكر اسامي هفده نفر از شهيدان بنيهاشم كه همگي از برادران و برادرزادگان و عموزادگان امام حسين ـ عليه السّلام ـ بودند، ميفرمايد: آنان پايين پاي آن حضرت در يك قبر (گودي بزرگ) دفن شدند و هيچ اثري از قبر آنان نيست و فقط زائران با اشاره به زمين در طرف پاي امام ـ عليه السّلام ـ آنان را زيارت ميكنند و علي بن الحسين ـ عليهم السّلام ـ (علي اكبر) از جملة آنان است، برخي گفتهاند: محل دفن علي اكبر نسبت به قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ نزديكترين محل است.[1]
ب. و نيز ميگويد: پس از بازگشت عمر بن سعد از كربلا، جماعتي از بنياسد كه در غاضريه سكونت داشتند، آمده و بر پيكر امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش نماز گذاردند و آن حضرت را همان جايي كه الآن قبر اوست دفن كردند و علي ابن الحسين (علي اكبر) ـ عليه السّلام ـ را در پايين پاي پدر به خاك سپردند، سپس براي ديگر شهيدان از اهل بيت و اصحاب، حفيرهاي كندند و همة آنان را در آن حفيره به صورت دسته جمعي دفن كردند و عباس بن علي ـ عليه السّلام ـ را در راه غاضريّه، در همان محلي كه به شهادت رسيد و اكنون قبر اوست به خاك سپردند.[2]
ج. در بعضي از روايات آمده است: امام سجاد ـ عليه السّلام ـ (با قدرت امامت و ولايت) به كربلا آمد و بنياسد را سرگردان يافت، چون كه ميان سرها و بدنها جدايي افتاده بود و آنها راهي براي شناخت نداشتند، امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ از تصميم خود براي دفن شهيدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وي معانقه كرد و با صداي بلند گريست، سپس به سويي رفت و با كنار زدن مقداري كمي خاك قبري آماده ظاهر شد، به تنهايي پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من كسي هست كه مرا كمك كند و بعد از هموار كردن قبر، روي آن نوشت: «هذا قبر الحسين بن علي بن ابي طالب الّذي قتلوه عطشاناً غريباً»؛ اين قبر حسين بن علي بن ابي طالب است، آن حسيني كه او را با لب تشنه و غريبانه كشتند. پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمويش عباس ـ عليه السّلام ـ رفت و آن بزرگوار را نيز به تنهايي به خاك سپرد.
سپس به بنياسد دستور داد تا دو حفره آماده كنند، در يكي از آنها بنيهاشم و در ديگري ساير شهيدان را به خاك سپردند، نزديكترين شهيدان به امام حسين ـ عليه السّلام ـ فرزندش علي اكبر ـ عليه السّلام ـ است؛[3] امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اينباره به عبدالله بن حمّاد بصري فرموده است: امام حسين ـ عليه السّلام ـ را غريبانه كشتند، بر او ميگريد كسي كه او را زيارت كند غمگين ميشود و كسي كه نميتواند او را زيارت كند دلش ميسوزد براي كسي كه قبر پسرش را در پايين پايش مشاهده كند.[4]
گر چه بعضي از مطالب در كيفيت به خاك سپاري امام حسين ـ عليه السّلام ـ و اين كه چه كسي امام حسين ـ عليه السّلام ـ را دفن كرده، در اين نقلها متفاوت است، ولي از مجموع آنها يك نكته قابل استفاده است كه به عنوادن نتيجه ارائه ميگردد و آن اين كه: قبر علي اكبر ـ عليه السّلام ـ در پايين پاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ قرار دارد.
نتيجه: بنابراين ميتوان ادعا كرد كه ضريح كوچكي كه بر ضريح حضرت سيدالشهدا ـ عليه السّلام ـ متصل است و در طرف پايين پاي آن حضرت قرار دارد و از مجموع دو ضريح يك ضريح شش گوشه درست شده به احترام علي اكبر ـ عليه السّلام ـ و به نام آن حضرت است.
عبدالرّزاق حسني ضريح امام حسين ـ عليه السّلام ـ را چنين توصيف كرده است:
«ضريح امام حسين ـ عليه السّلام ـ عبارت است از: يك بلندي (صندوق مانند) چوبي كه به عاج زينت شده و روي آن دو مشبك[5] قرار دارد، مشبك داخلي از فولاد گران قيمت و مشبك خارجي از نقرة روشن سفيد است... به مشبك خارجي مشبك ديگري بدون اين كه مانعي بين آن دو باشد، متصل است و فقط از هر طرف به اندازة يك متر كوتاهتر از مشبك خارجي متعلق به امام حسين ـ عليه السّلام ـ است و زير آن مشبّك قبر علي بن الحسين ـ عليهم السّلام ـ است كه همراه پدر در يك روز شهيد شده و در كنار پدر دفن گرديده است.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الارشاد، شيخ مفيد.
2. مقتل الحسين، عبدالرزاق موسوي مقدم.
3. موجز تاريخ البلدان العرافيه، عبدالرزاق حسني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مفيد، الارشاد، سلسلة مؤلفات شيخ مفيد، دار المفيد للطباعة و النصر و التوزيع، ج11، صص 125 ـ 126، جزء 2.
[2] . مفيد، همان، ص 114؛ خليلي، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه قم-كربلا، بيروت، منشورات مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، 1407 ق، ص 73، جزء8.
[3] . عبدالرزاق الموسوي، المقرم، مقتل الحسين ـ عليه السّلام ـ ، تهران، قسم الدراسات الاسلاميه، مؤسسه البعثة، ص320 ـ 321.
[4] . قمي، جعفر بن محمد، ابن قولويه، كامل الزيارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، 1417 ق، صص 537 ـ 538، المقرم، همان، ص321.
[5] . هر چيز سوراخ، سوراخ پنجره مانند را مشبك گويند.
[6] . خليلي، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه، قسم كربلا، جزء 8، بيروت، منشورات مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، ص 182، به نقل از حسني، عبدالرزاق، موجز تاريخ البلدان العراقيّه.
پرسش :
چرا دنباله امامان بعد از امام حسين(عليه السلام) از فرزندان و خاندان امام حسن(عليه السلام) شروع نشده است؟
پاسخ :
از متون ديني و روايات استفاده ميشود كه امامان معصوم(ع) توسط خداوند به امامت و رهبري منصوب شدهاند. بدين گونه نبوده است كه ائمه(ع) فرزندان خويش را به عنوان رهبر منصوب نمايند و يا مردم در انتخاب آنها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسين(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزينش نشده و امامت به فرزندان وي منتقل نشده است.
در اسلام امامت و رهبري از اهمّيّت ويژهاي برخوردار است تا آن جا كه از آن به عنوان عهد الهي ياد شده است.(1) اين مقام بايد به كساني داده شود كه لياقت و شايستگيهاي ذاتي و اكتسابي داشته باشند. خداوند خطاب به حضرت ابراهيم(ع) كه خواسته بود منصب امامت به فرزندان و دودمان وي منتقل شود فرمودند: ".. لاينال عهدي الظّالمين؛(2) پيمان من - يعني امامت - هرگز به ستمكاران نميرسد". اين آيه بيانگر عظمت و بزرگي اين مقام است.
انتصاب رهبر از سوي خداوند بهترين گزينه و راهكار معقول و منطقي است، زيرا خداوند مصالح و مفاسد مردم را دانسته و كساني را براي رهبري گزينش ميكند كه لياقت داشته باشند: "اللَّه أعلم حيث يجعل رسالته".(3)
به سبب لياقت و قابليّتهاي امامان معصوم(ع) بود كه آنها حكومت و مرجعيت ديني را حق خود ميدانستند، چنان كه امام حسين(ع) در برابر فرماندار مدينه بدان تصريح نمود.(4) بنابراين امامت بر اساس شايستگي اعطا شده به آن شايستگيها خداوند آگاهي دارد و اين شايستگيها در اولاد امام حسين(ع) وجود داشت.
در بعضي از روايات تصريح شده است كه ائمه(ع) به دستور خداوند به منصب امامت و رهبري منصوب شدهاند و اسامي نيز بيان شده است.
جابربن عبداللَّه انصاري از پيامبر اسلام(ص) در خصوص پيشوايان بعد از حضرت پرسيد كه از فرزندان علي بن ابي طالب چه كساني جانشينان شما هستند؟
فرمودند: "حسن و حسين (كه آقاي جوانان اهل بهشت هستند) سپس زين العابدين، پس از او باقر محمد بن علي (كه او را ملاقات خواهي كرد. هرگاه او را ملاقات نمودي، سلام مرا به او برسان) پس از او جعفر فرزند محمد، پس از او موسي فرزند جعفر، پس از او علي فرزند موسي، سپس محمد بن علي و پس از او علي بن محمد، سپس حسن بن علي و پس از او فرزندش مهدي. او كسي است كه جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد، بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده است. اي جابر! آنها خلفا و جانشينان من از فرزندان و عترت من هستند. هر كس آنها را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و هر كس آنان را نافرماني نمايد، مرا نافرماني كرده است. هر كس يكي و يا همه آنها را انكار كند، گويا مرا انكار نموده است. به وجود آنها خداوند جهان را نگهداشته است و حفظ و بقاي جهان نيز به واسطه آنها حفظ ميشود تا زماني كه خدا بخواهد".(5)
پي نوشتها:
1.بقره (2) آيه 124؛ پيام قرآن، ج 9، ص 27.
2.همان، آيه 124.
3.انعام (6) آيه 124.
4.مثيرالاحزان، ص 24.
5.بحارالانوار، ج 27، ص 119 - 120.
WWW. eporsesh.com
قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ (علیه السلام): مُلْکُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا یُعنیکَ.
از حضرت سوال شد کرامت و فضیلت انسان در چیست؟ در پاسخ فرمود: کنترل و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سوال شد نقص انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه که مفید و سودمند نباشد.
نرم افزار زیارت عاشورا با 13 صوت مختلف از افراد معروف
کاری از گروه مذهبی آسمان
حجم فایل : 2.8 مگابایت
سیستم عامل : اندروید
شیعیان و منتظران در زمان غیبت از نور مستقیم هدایت امام مهدی (علیه السلام) محروم هستند و در مسیر هدایت به دشواری حرکت می کنند و امکان افتادن در ورطه گمراهی و انحراف برایشان بیشتر فراهم است، در این شرایط منتظران می توانند با پرورش دادن اعتقاد عمیق به امامت در درونشان، خود را از غفلتها، گناهان و انحرافهای زمان غیبت مصون بدارند و زمینه تکامل اخلاقی را در خود ایجاد کنند و بدین وسیله زمینه ساز ظهور امام خود گردند.
ﺍﻻ ﺍﯼ ﭼﺎﻩ؛ ﯾﺎﺭﻡ ﺭﺍﮔﺮﻓﺘﻨﺪ/ﮔﻠﻢ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﻬﺎﺭﻡ ﺭﺍﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ..
ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﺑﺎﺿﺮﺏ ﺳﯿﻠﯽ/ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭ ﻭﻧﺪﺍﺭﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ..
ﺩﮔﺮﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺑﺎﻝ ﻭﭘﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ /ﻧﻪ ﺑﺎﻝ ﭘﺮ ﮐﻪ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
فرار رسيدن ايام شهادت حضرت زهرا مرضيه (س)، بانوي دو عالم،دخت نبي بزرگوار اسلام و همسري با وفاي امير المومنان علي (ع)را برتمام مسلمين جهان بخصوص بر شيعيان وعاشقان اهل بيت عصمت وطهارت تسليت عرض ميکنيم.
بازهم بوی ماه حسین آمد
باز هم اشک های شیعیان آمد
باز هم شجاعت یاران حسین شنیده خواهد شد
باز هم ...
ماه محرم را به همه شیعیان جهان و امام غائب (عج) امام خوبان تسلیت عرض می نماییم
آیین تکریم حجت الاسلام و المسلمین زارع زاده نجفی سرپرست سابق پردیس علامه امینی(ره) تبریز و معارفه ی دکتر یزدانی سرپرست جدید با حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر صادق زاده سرپرست معاونت فرهنگی دانشگاه فرهنگیان، حجت الاسلام و المسلمین دکتر نقدی مسئول دفاتر نهاد . . .
امام حسن (ع) فرزند امیر مؤمنان على بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمهزهرا دختر پیامبر خدا (ص) است. امام حسن (ع) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت. وى
نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على و فاطمه عنایت کرد.حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است ومادر اوفاطمه دختراسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد.خاندان هاشمی از لحاخ فضائل اخلاقی وصفات عالیه انسانی درقبیله قریش و این طایفه درطوایف عرب،زبانزد خاص وعام بوده است.
در ربیع الاول،این ماه خجسته، نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاکیان می فرستد.جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر کرده و همگی قدوم نوزادی را که سبب آفرینش است تبریک می گویند که یا محمّد! به جمع خاکیان دوستدارت خوش آمدی!
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.
امام علي بن موسيالرضا عليهالسلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاك رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مكرم اسلام ميباشند.
ايشان در سن 35 سالگي عهدهدار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ايشان مقارن بود با خلافت خلفاي عباسي كه سختيها و رنج بسياري رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ايشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراين نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماييم.
تعداد صفحات : 2